نقطه‌ای برای شروع.

نقطه‌ای که همگان به آن نیاز دارند؟ یا فقط بهانه‌ای است برای تظاهر به تغییر کردن؟ نمی‌دانم این یکی از کدام نوعش است، ولی شاید اینجا نقطه‌ی شروعی برای تو یا حتی من باشد! چیزهایی که در ذهن تو و من می‌گذرد، چیزهایی که در نظر بزرگ و بلندپروازانه‌اند، اما واقعیت این است که هیچ‌یک از آنها هرگز رنگ زندگی به خود نمی‌گیرند…

اگر نقطه‌ی شروع تنها یک توهم باشد، آن‌وقت چه معنی خواهد داشت؟ نمی‌دانم و مثل همیشه نمی‌دانم… تمام آن چیزهایی که می‌دانم، شروعی دوباره است… شروعی که قرار است آرام-آرام و تدریجی باشد. شروعی که پشتوانه‌اش، اشتباهات تکراری گذشته است…